گازکشی باغ
امروز جمعه 1393/2/5 بالاخره بعد از مدتها انتظار باغ بابا حاجی گاز اومد و امیر جون و بابا حاجی آبگرمکن رو راه انداختن ، ما خیلی از این بابت خوشحال شدیم و کلی با نصیر آب بازی کردیم بعد نصیر با کامیونش توی باغ خاک بازی میکرد تا غروب باغ بودیم نصیر جون اونقدر بازی کرد که موقع برگشت توی ماشین خوابش برد . از اونجا رفتیم خونه عمو حسین جلسه ، وقتی نصیر جون بیدار شد خیلی بد اخلاق بود یه کم که گذشت و خواب از سرش پرید خوش اخلاق تر شد و تازه رفت سراغ اسباب بازیهای محمد جون و وقتی ما میخواستیم بیایم خونه دیگه نصیر نمیخواست با ما بیاد ولی ما به زور آوردیمش و باز توی ماشین از فرط خستگی خوابش برد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی