سفرنامه نوروز 1392
امروز 1391/11/28 من و امیر جون به همراه نصیر کوچولو ساعت 9 صبح راه افتادیم به سمت بندر عباس . ساعت 3 بعد از ظهر قبل از فردوس ، کنار جاده زیر انداز پهن کردیم و نهار خوردیم کمی هم استراحت کردیم تا نصیر یه هوایی بخوره .شب را هم فردوس ،خانه معلم شام خوردیم و همان جا خوابیدیم .صبح بعد از صبحانه حرکت کردیم و نهار را بین راه خوردیم. غروب رسیدیم کرمان و بعد از کلی جستجو جایی برای موندن پیدا کردیم خیلی خسته بودیم بنابراین تصمیم گرفتیم صبح بریم گردش .صبح بعد از خوردن صبحانه رفتیم توی شهر تا یه چرخی بزنیم ، میدان ،حمام و بازار گنجعلی خان رو دیدیم و کلی عکس قشنگ گرفتیم همچنین موزه و ضرابخانه گنجعلی خان و باغ شاهزاده و مجموعه وکیل . ما 2 شب کرمان بودیم شهر واقعا قشنگی بود دلم میخواد دوباره به این شهر سفر کنم و دیدنی های دیگری رو که فرصت نکردیم ، برویم .روز سوم صبح از کرمان به سمت بندر عباس راه افتادیم چون تصمیم داشتیم موقع تحویل سال بندر عباس باشیم اما متاسفانه قبل از اینکه برسیم بندر عباس ، سال تحویل شد و من و امیر جون موقع سال تحویل توی کویر بودیم البته من با خودم هفت سین و سبزه برده بودم . نصیر جون همان لحظه خواب بود و من خیلی دلم گرفته بود چون از خانواده هامون دور بودیم . موقع تحویل سال چند لحظه ای توقف کردیم و همان جا چند عکس یادگاری گرفتیم ، نهار رو در سیرجان خوردیم و بعد ساعت 10 شب رسیدیم بندر عباس و به زحمت تونستیم خانه معلم اتاق پیدا کنیم البته به لطف دوست حسن آقا ، مدرسه خوبی بود 4 روز آنجا بودیم ، خیلی خوش گذشت . بندر عباس شهر قشنگیه و مردم واقعا" خون گرم و مهربونی داره . هر روز صبح میرفتیم کنار دریا ، ولی تو خیلی از دریا میترسیدی البته اولین باری بود که دریا را میدیدی . روز دوم رفتیم بازار ماهی فروشها آخه خیلی تعریفشو میکردن ، واسه نهار یه ماهی تازه گرفتیم و اونو توی مدرسه درستش کردیم واقعا " خوش مزه بود. روز آخر با راهنمایی چند تا از دوستامون رفتیم به یکی از روستاهای اطراف برای خرید آخه به خاطر گرما نتونستیم بریم قشم میترسیدم تو مریض بشی . کمی از اونجا خرید کردیم . روز بعد صبح ساعت 10 از بندر عباس اومدیم بیرون و رفتیم به سمت یزد و شب را یزد خوابیدیم . یزد هم خیلی قشنگه ما یک شب بیشتر نموندیم چون خیلی فرصت نداشتیم . روز بعد حرکت کردیم به سمت تهران یک شب هم تهران بودیم ولی واقعا" سرد بود به همین خاطر زیاد نموندیم . از اونجا رفتیم ساری خونه عمو جون 2 شب هم اونجا بودیم و بعد حرکت کردیم به سمت مشهد . عزیزم کل مسافرت ما 11 روز و 10 شب شد خیلی به هر سه تامون خوش گذشت و تو واقعا" همسفر خوبی بودی کلی خاطره خوب از جاهای قشنگ برامون موند امیدوارم بازم با هم همسفر بشیم دلبندم.
اینجا پسر مامان داره رو صندلی عقب با اسباب بازیهاش بازی میکنه